سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 591 ، بازدید دیروز: 528 ، کل بازدیدها: 12932625


صفحه نخست      

بی تو در کوچه باد می آید

بدست علیرضا بابایی در دسته اصغر معاذی تاریخ : 93/9/20 ساعت : 6:28 عصر

 

ناگهان آمدی به خلوتِ من، تا به خود آمدم دچار شدم
عشق من بودی و نفهمیدم تا که رفتی و بی قرار شدم

مثل گلدان خشکِ کنج حیاط، در خودم دفن می شدم هر روز
بوسه هایت شکوفه زارم کرد با نسیم تنت بهار شدم

ناگهان ریختی در آغوشم... سرم افتاد روی شانه ی تو
سیل موهات روی شانه ی من، من دلم ریخت...آبشار شدم

عطر گلهای سرخ پیرهنت، گرم و آرام در تنم پیچید
خوشه خوشه پُر از تبِ انگور... دانه دانه پُر از انار شدم

خنده هایت... دریچه ای به بهار،چشمهایت... پیاله های شراب
دور از خنده های تو دلتنگ...دور از چشم تو...خمار شدم

یک شب از کوچه باد می آمد، ناگهان ریختی از آغوشم ...
بعد از آن شب پُراز هوای سفر، بعد ازآن شب پُراز قطار شدم

عاقبت مثل قلعه های شنی، بی تو می میرم از ادامه ی باد...
بی تو می ترسم از غبار شدن... بی تو "در کوچه... باد می آید!..."*
اصغر معاذی

*"فروغ"

 


دیگر اشعار : اصغر معاذی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن