سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 578 ، بازدید دیروز: 974 ، کل بازدیدها: 12933586


صفحه نخست      

صبحت به خیر آفتابم!...دیشب نخوابیدی انگار

بدست علیرضا بابایی در دسته اصغر معاذی تاریخ : 93/11/10 ساعت : 2:50 عصر

صبحت بخیر آفتابم

 

صبحت به خیر آفتابم!...دیشب نخوابیدی انگار

 این شانه ها گرم و خیسند...تا صبح باریدی انگار

 دنیای تو یک نفر بود...دنیای من خالی از تو...

 من در هوای تو و...تو جز من نمی دیدی انگار

 هربار یک بغض کهنه، روی سرت خالی ام کرد

 تو مهربان بودی آنقدر...طوری که نشنیدی انگار

 گفتم که حالِ بدم را فردا به رویم نیاور

 با خنده گفتی: تو خوبی...یعنی که فهمیدی انگار

 تا زود خوابم بگیرد...آرام...آرام...آرام…

 از "عشق" گفتی...دلم ریخت...اما تو ترسیدی انگار

 گفتی: رها کن خودت را...پیشم که هستی خودت باش

 گفتم: اگر من نباشم!؟...با بغض خندیدی انگار

 صبح است و تب دارم از تو...این گونه ها داغ و خیسند

 در خواب، پیشانی ام را با گریه بوسیدی انگار...!

 

اصغر معاذی


دیگر اشعار : اصغر معاذی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن