سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 409 ، بازدید دیروز: 974 ، کل بازدیدها: 12933417


صفحه نخست      

رفتم که از دیوانه بازی دست بردارم...!

بدست در دسته تاریخ : 94/2/9 ساعت : 11:6 صبح



رفتم که از دیوانه بازی دست بردارم
تا اَخم کردم مطمئن شد دوستش دارم

 
واکرد درهای قفس را گفت: مختاری!
ترجیح دادم دست روی دست بگذارم

 
بیزارم از وقتی که آزادم کند، ای وای!
روزی که خوشحالش نخواهد کرد آزارم

 
این پا و آن پا کرد گفتم دوستم دارد
اما نگو سر در نمی آورده از کارم!

 
از یال و کوپالم خجالت می کشم اما
بازیچه ی آهو شدن را دوست می دارم


با خود نشستم مو به مو یادآوری کردم
از خواب های روز در شب های بیدارم


من چای می خوردم به نوبت شعر می خواندند
تا صبح، عکس سایه و سعدی به دیوارم

 

 

 


"مهدی فرجی"


دیگر اشعار :

محبوب کردن